سفر مولانا فضل الرحمن، رهبر حزب جمعیت علمای اسلام پاکستان به کابل از جنبههای مختلف قابل تحلیل و ارزیابی است. نخست از جنبه ارزشی-سنتی اینکه پذیرایی درخورشأن مقامات در سفرهای رسمی و نیمه رسمی به کشورها جزو عرف بینالمللی است و از واقعبینانه اینکه در جهان متغیر فعلی که به شدت و به سرعت در حال تغییر است و منطقه آبستن تغییرات بسیار زیادی است؛ افرادی چون مولانا فضل الرحمن که یک حزب پر قدرت منطقه را رهبری میکند از تأثیرگذاری بسیاری برخوردارند.
ما باید به خاطر داشته باشیم که در حاشیه تغییرات سرسام آور جهانی و منطقهای: میلیونها مهاجر افغان در پاکستان از تغییر سیاستهای دولت پاکستان متأثرند و همه روزه شاهد رنج، سختی و فشار مضاعف آنها هستیم. بهترین راه برای حل مسائل در رابطه میان کشورهای مختلف –از مسائل ریشهدار تا مسائل مؤقتی- گفتگو است. شرط نتیجهبخش بودن گفتگوها در واقعیت این است: چه کسی تأثیرگذاری در اتخاذ تصامیم دارد. گفتگو با چهرههایی که از توان تصمیمگیری برخوردار نیستند یا کمتر برخوردارند فقط باعث بههدر رفتن وقت، مناابع و انرژی میشود. مولانا فضلالرحمن قدرت اثرگذاری بسیار بالایی در تحولات پاکستان دارد.
در این دیدارها تلاش میشود که هر دو کشور بخاطر حل تمام مشکلات، راه حلهای مشترک را جستجو نمایند و از اقداماتی اجتناب صورت گیرد که سبب افزایش مشکلات می گردد. و معیار ارزشمند برای اینکه مردم بدانند روند گفتگوها چطور پیش میرود ترتیب و افرادیست که با هیئتها دیدار میکنند: نخست وزیر، معاونین او، وزیر امور خارجه، وزیر مهاجرین، و وزیر انرژی و آب. یعنی سیاست در اولویت است. مسائل دیپلماتیک در مرتبه بعدی است. مهاجرین مسئله مهمی است که رهبری سیاسی و دستگاه دیپلماسی افغانستان بیشترینه اهمیت را به آن میدهند و بحث انرژی افق آینده گفتگوها را تعیین میکند.
البته در افغانستان بیشتر نگاهها یا سادهاندیشانه است یا از دید تئوری توطئه که اولی اهمیت اینگونه رفتوآمدها، دیدوبازدیدها، نشستها، گفتگوها را دست کم میگیرد و در دومی پشت هر نشست، رفتوآمد و گفتگویی صرفاً آجندایی پنهان منفی را تصور میکند که جای هیچ نکته مثبت و نفعی در آن نمیگذارد. در حالی که: همیشه ایام در تمام دنیا روند این گفتگوها، نشستها، دیدوبازدیدها، و رفتوآمدها نه ساده است و نه کاملاً به ضرر. اینگونه رفتوآمدها، نشستها و دیدوبازدیدها مواد خام سیاست است: هرکس که توانایی، ظرفیت، شایستگی، آگاهی و مهارت دارد نان دلخواه خود را از این تنور داغ بیرون میکشد.
ما اگر بخواهیم در منطقه از منافع ملی افغانستان دفاع نماییم، جایگاه خود را حفظ نماییم، رو به جلو حرکت کنیم، با تغییرات به پیش برویم، از تغییرات آسیب نبینیم، زیر چرخ تغییرات مثل گذشته خورد و خمیر نشویم، باید بتوانیم به خواستها و منافع افغانستان از طریق گفتگو در طی نشستها، سفرها و رفتوآمدها برسیم. برآورده ساختن نیازهای آینده افغانستان تابع موارد بسیار زیاد، پیچیده و گاه متضاد است؛ اما کلید آن آمادگی است.
ما باید آماده باشیم که از مجرای نشستها و گفتگوها بتوانیم منافع مردم افغانستان را در منطقه تأمین کنیم، تصمیمات آیندهنگرانه بگیریم، از خسارات تغییرات ناخواسته بکاهیم و احتمال تغییرات خواسته خودمان را بیشتر کنیم. پاکستان همیشه یک فکتور کلیدی اثرگذار در تمامی مسائل افغانستان است موضوع اصلی این است: چطور به این فکتور اثر بگذاریم و چطور اثر بپذیریم که آسانتر به خواستهامان برسیم و توانایی بیشتر نه گفتن در برابر خواستهای آنان را داشته باشیم.
در افغانستان همیشه هر خواستی را مردم بد فکر میکنند. همیشه و یک سره رد میکنند. همیشه فکر میکنند که هیچ چیز مثبتی در این وجود ندارد. در حالی که خواست یا منفعت یا منافع موتور محرک انسان، جامعه و کشورها است. هیچ عیبی در خواستن نیست: هر عیبی که است در نحوه یا میزان یا چگونگی آن است. ما هم چیزهای زیادی میخواهیم. اگر نمیتوانیم آن را به دست بیاوریم این مشکل خود ما مردم افغانستان است. پس بجای طرد و نفی رفتوآمدها یا توطئه پنداشتن آنها یا رد کردن هر خواست یا منفعتی، سعی کنیم توان خود را بیشتر کنیم که بتوانیم به خواستهایمان یا منافعمان برسیم.
برای آنکه به منافعمان برسیم باید بتوانیم با چهرهها، شخصیتها، احزاب، سازمانها، حکومتها و دولتهایی که در محیط اطراف افغانستان-ترجیحاً محیط نزدیک شش کشور همسایه افغانستان در مرتبه نخست- ارتباط سازنده داشته باشیم. از دل ارتباط سالم، سازنده و گفتگویی مفصل و مفید توافقها، اختلافنطرها آشکار خواهد شد. و اذهان و افکار ردوبدل خواهد شد، تصمیمات گرفته خواهد شد، توافقها امضا خواهد شد، اقدامات صورت خواهدد گرفت. روش کار، روش رسیدن به خواستها و منافع، کلید درک و رسیدن به منافع همینهاست: تغییرات را نظارت کنیم، آماده باشیم و اقدام کنیم. در نظارتمان دوراندیش باشیم، در آمادگیمان همهجانبه و در اقداماتمان قاطع.